ادبیات ایران زمین یکی از غنیترین و گستردهترین وجوه فرهنگی ایران است. در میان پیکره عظیم ادبیات ایران شعر نو عمری کوتاهتر از دیگر زیرشاخهها دارد. در واقع اگر کل تاریخ ادبیات ایران را مبنا قرار دهیم، ما معاصر و همعصر پیدایش شعر نو هستیم.
شعر نو در ادبیات ایران انقلابی شگرف ایجاد کرد و در ادامه به سبک ها و شاخه های متعددی منشعب شده و جریان های متعدد ادبی از دل شعر نو بیرون آمدند. هدف این مقاله، شناختی اجمالی از شعر نو و تاثیرات آن بر ادبیات ایران است. بدیهی است شناخت کامل وجوه مختلف شعر نو و البته شعرای بزرگ این دوره، از حوصلهی این مقاله خارج است و در اینجا تلاش شده صرفا آگاهی اجمالی حاصل شود.
به لحاظ تاریخی می توان شعر نو را با جنبش مشروطه خواهی در ایران همزمان دانست.
در این دوران بسیاری از روشنفکران و نویسندگان که به اروپا سفر کرده بودند با اندیشه و آثار نویسندگان بزرگ غرب آشنا شدند و هنگام بازگشت به ایران و مواجهه با جامعه ی سنتی و خرافه زده آن زمان به فکر یک خانه تکانی اساسی در ادبیات ایران افتادند.
به زبانی دیگرعمر کوتاه شعر نو در ایران، مدیون زحمات روشنفکرانی است که به اروپا رفته بودند و با ترجمه آثار غربی، توانستند موج جدیدی در ادبیات معاصر ایران به وجود آورند.
در واقع می توان گفت آنچه شعر نو معاصر را در مقابل شعر سنتی ایران قرار می دهد، رویکرد و دیدگاه متفاوتی بود که نویسندگان این دوران داشتند و این دیدگاه متفاوت باعث شد تا پایه و اساس شعر نو را در موضع کاملا متفاوت با شعر کلاسیک و سنتی ایران قرار دهند، چرا که فکر می کردند فرم های کلاسیک ادبیات، نمیتوانند همچون سابق، همسو و همراستا با نیازهای زمانه خود عمل کند.
علی اسفندیاری ملقب به نیما یوشیج، پدر شعر نو فارسی
نیما در سال ۱۳۰۱ با انتشار شعر «افسانه» مانیفست شعر نو را اعلام می کند و به همین خاطر است که شعر نو را منتسب به شعر نیمایی میدانند.
یکی از مهم ترین ویژگی هایی که شعر افسانه نیما را از اشعار ماقبل خود متمایز می کند، وجه نمایشی نهفته در این شعر است.
نیما یوشیج، شعر را از حالت تک گویی بیرون آورد و در این روایت، دیالوگی برقرار می کند میان ذهن شاعر و نابسامانی و آشفتگی های جامعه ای که شاعر در آن زندگی میکند.
نکته مهم دیگر این است که شعر نو با گذشتن از قالب های شعر کلاسیک، آزادی بسیاری در فرم و محتوا به وجود می آورد به همین خاطر است که، تخیل عنصری مهم در این شعر محسوب میشود و شاعر می تواند خیال خود را آزادانه در شعر پرواز دهد و با نگاه موشکافانه خود، رویکردی متفاوت از جهان پیرامونش ارائه دهد، بی آنکه تقلیدی از گذشتگان کرده باشد.
شعر نو یا همان شعر نیمایی با اینکه در ابتدا مخالفان زیادی داشت اما توانست در ادبیات ایران جای خود را به خوبی بازکند و موج بزرگی از شاعران معاصر را با مسیر جریان این رود همراه کند.
شاعرانی چون احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، منوچهر آتشی و بسیاری از شاعران بزرگ دیگر که نقش بزرگی در ادبیات معاصر ایران ایفا کردند. حال در اینجا ابیاتی چند ازمنظومه افسانه» نیما را با هم می خوانیم.
در شبِ تیره، دیوانه ای کاو
دل به رنگی گریزان سپرده،
در درْه ی سرد و خلوت نشسته
همچو ساقه یْ گیاهی فسرده
می کند داستانی غم آور.
در میانِ بسْ آشفته مانده،
قصه ی دانه اش هست و دامی.
وز همه گفته، ناگفته مانده
از دلی رفته دارد پیامی.
داستان از خیالی پریشان:
ـ ای دلِ من، دلِ من، دلِ من!
بینوا، مضطرا، قابل من!
با همه خوبی و قدر و دعوی
از تو آخر چه شد حاصل من،
جز سرشکی به رخساره ی غم؟
.
.
.
شعر سپید
با بررسی روند شعر معاصر ایران، بعد از شعر نو با جریان شعر سپید مواجه می شویم که این دو سبک شعر معاصر علی الرغم شباهت ها، تفاوت هایی نیز در فرم، وزن، عروض و قافیه بایکدیگر دارند.
رد پای شعر سپید را در دهه ی ۳۰ و با انتشار کتاب هوای تازه احمد شاملو می توان جست.
هر چند بسیاری شاملو را بدعت گذار شعر سپید می دانند، اما پیش از او شعرایی چون هوشنگ ایرانی، پرویز داریوش، منوچهرشیبانی، بیژن نجدی و بسیاری دیگر در صدد سرودن شعر سپید بر آمدند.
کتاب هوای تازه حاوی چهار شعر بلند است که با خواندن این اشعار می توان پی برد که شاملو با اینکه بسیار متاثر از نیما است اما توانسته راه خودش را در شعر پیدا کند و مسیر تازه ای در فرم و زبان ادبی پیشنهاد دهد.
در اصطلاح، شعر سپید معادل verslibre قرار می گیرد که به معنای شعر آزاد است. شعر آزاد، شعری است که از قید وزن و قافیه رها باشد.
در واقع آنچه شعر نو و سپید را در مقابل هم قرار می دهد، این است که در شعر نو یا همان نیمایی اگرچه مصراع ها بلند یا کوتاه هستند اما همچنان این ابیات دارای وزن عروضی هستند اما وزن عروضی ابیات در شعر سپید دیگر رعایت نمی شود واجزای درونی شعر با مکانیسم هایی چون خیال، بیان، تخیل، ادراک هنری و همچنین آهنگ و تناسبات درونی شعرپیوستگی می یابند.
شاید به همین دلیل بهترین تعریفی که از این سبک شعری ارائه می شود، اصطلاح کلام مخیل است. شاعران زیادی درقالب سپید، شعر سرودند که از آن جمله می توان فروغ فرخزاد، حسین منزوی، مهدی اخوان ثالث، نصرت رحمانی محمد مختاری و بسیاری شاعران بزرگ و تاثیرگذار دیگر را نام برد که از حوصله ی این مقاله خارج است. حال یکی از اشعار زیبای احمد شاملو را که در قالب سپید سروده را با یکدیگر می خوانیم.
چه بی تابانه می خواهمت
ای دوریت آزمون تلخ زنده بگوری!
چه بی تابانه تو را طلب می کنم!
بر پشت سمندی
گویی
نوزین
که قرارش نیست.
و فاصله
تجربه یی بیهوده است…
بوی پیرهنت
این جا و اکنون.
کوه ها در فاصله
سردند!
دست
در کوچه و بستر
حضور مأنوس دست تو را می جوید.
و به راه اندیشیدن
یاس را
رج می زند.
بی نجوای انگشتانت
فقط.
و جهان از هر سلامی خالی است…!
.
.
.
شعر حجم، موجی نو در شعر نیمایی
در جریان تاریخی شعر معاصر ایران، شعر حجم را می توان نتیجه و محصول جریان موج نویی دانست که در کلیه شاخه های هنری مثل سینما، تئاتر، ادبیات، نقاشی و سایر رشته ها در دهه ۳۰ و ۴۰ جریان ساز شدند.
در این جا اشارهای کوتاه به جریان موج نو و ریشه های فکری میکنیم.
عنوان این جریان را فریدون رهنما در دهه ۴۰ پیشنهاد کرد که به لحاظ محتوایی باور به نفی هرگونه نمادگرایی اجتماعی، تعهد و وابستگی اجتماعی و سیاسی بود.
اصولا باور این گروه پیروی و تقلید ازخط و مشی شعر فرانسه و مکتب سورئالیسم (فراواقعگرایی) در هنر بود. در سال ۱۳۴۵ احمدرضا احمدی در قالب موج نو، شعری سرود که به سرعت همه گیر شد و بسیاری از جوانان را به سوی جریان شعر نو کشاند.
اشاره ای کنیم به انتشارات گالری روزن که زیر نظر ابراهیم گلستان و یدالله رویایی اداره می شد. در همان دفتر، رویایی هواداران موج نو سینما را فرماندهی می کرد و با بیاینه ای شعرموج نو را به سمت فرمالیسم وبعد از آن حجم گرایی سوق داد.
در واقع یدالله رویایی ضمن تشویق و تایید حرکت موج نو، بر این باور بود که ابهامات و پیچیدگی هایی درونی شعرموج نو زیاد است به همین خاطرممکن است مخاطب گیج شده و منظور و پیام درونی شعر را دریافت نکند.
تاکید او بر این نکته بود که می بایست یک ظرف مناسب و فرمی درست پیدا کرد تا محتویات شعر موج نو به هدر نرود و از حالت آشفتگی و شلختگی ظاهری بیرون بیاورد.
پیشنهاد دیگر رویایی این بود که اشعار به نوعی آهنگ و وزن درونی داشته باشند.
در این سبک شعری، بازی های زبانی بیشترین اهمیت را دارند و همین بازی ها و تکرارهای واژگانی است که به شعر، شکل و فرم متفاوت می دهند.
به لحاظ محتوایی این شعر به دنبال آشنایی زدایی ازهرگونه معنا و پیام اجتماعی است. چند تن از فعال ترین شعرای موج نور، چند نقاش، سینماگر و فیلم نامه نویس دور هم جمع شدند و بعد از مدت ها گفت و گو، بیانیه شعر حجم را در سال ۱۳۴۸ پایه گذاری کردند؛ که از آن جمله می توان یدالله رویایی، هوشنگ چالنگی، بیژن الهی، شاپور بنیاد، بهرام اردبیلی، محمدرضا اصلانی و بسیاری از شاعران حجم اشاره کرد.
با اینکه تنوع در آثار تولید شده در شعر حجم دهه هفتاد بسیار زیاد است اما من به یادآوری شعری کوتاه و زیبا از احمدرضا احمدی در اینجا بسنده می کنم.
حقیقت دارد
تو را دوست دارم
در این باران
می خواستم تو
در انتهای خیابان نشسته باشی
من
عبور کنم
سلام کنم
لبخند تو را در باران می خواستم
می خواهم
تمام لغاتی را که می دانم برای تو
به دریا بریزم
دوباره متولد شوم
دنیا را ببینم
رنگ کاج را ندانم
نامم را فراموش کنم
دوباره در آینه نگاه کنم
ندانم پیراهن دارم
کلمات دیروز را
امروز نگویم
خانه را برای تو آماده کنم
برای تو یک چمدان بخرم
تو معنی سفر را از من بپرسی
لغات تازه را از دریا صید کنم
لغات را شستشو دهم
آنقدر بمیرم
تا زنده شوم
شعر معاصر ایران از تاریخ ۱۳۰۰ تا کنون و در عمر کوتاه خود، مسیرش از آنچه نیما یوشیج سنگ بنای اولیه اش را بنا کرده بود، دچار تغییر و تحول زیادی شده و فراز و فرود بسیاری تا به امروز، دیده است که موجب به پیدایش انواع سبک ها و شیوه های متعدد ادبی شد.
اما آنچه مهم است سیرتفکر و اندیشگانی است که در هر دوره به مثابه نیاز زمان و دوره ی زیستی شاعر در قالب فرم های متعدد ادبی ظهور پیدا کرده است.
شاعران معاصر ایران که به صورت خلاصه در اینجا از آن ها نام بردیم، هر کدام تاثیر شگرف و عمیقی هم بر هم نسلان خود و هم شاعران نسل بعدتر به وجود آوردند و آنچه امروز تحت عنوان شعر معاصر به دست ما رسیده، مجموع تلاش نویسندگان بزرگی است که عمر خود را وقف ادبیات این مرز و بوم کرده بودند.
/
5
(
1
امتیاز
)